خاطرهٔ قهرمانان ما
از جاهلی پرسیدند چرا دانا نشدی؟ جواب داد که قدیمها امکانات نبود.
ما هم با همین کمبود امکانات روبرو بودهایم که حرف و ایدهٔ خود را اینجا در قالب جُستاری ارائه میکنیم. در حالی که برای پرداختن به مضمون مورد نظر میدانیم بهتر بود از رسانهٔ ویدئوکلیپ بهره میگرفتیم.
بهواقع با امکانات تکنولوژی امروزی خیلی کارها میشود کرد.
(ادامه…)سرگذشتی با آقا بزرگ
دوره، دورهٔ رونق رُمان ۱۹۸۴ بود. رُمانی که جورج اُرول انگلیسی به سال ۱۹۴۸ نوشته است.
در غرب، به دههها حکایت رُمان نامبرده بر سر زبانها بود. ازیکسو مردم کتابخوان عطش کنجکاوی خود نسبت به آینده محتمل را سیرآب میکردند. از سوی دیگر اولیای امور میخواستند از آن برای تبلیغات علیه شرق توتالیتر استقاده کنند.
(ادامه…)طعمهٔ دام و دهان خوان هشتم
عنوان نوشتهٔ حاضر (طعمهٔ دام و دهان خوان هشتم) را از یکی از مصرعهای شعر مهدی اخوان ثالث وجین کردهایم. آن هم به قصد تأمل بر گوشهای از سرایش شاعر که با تخلص ادبی شناختهشدهای چون «م. امید» مشهور است. وی البته مُخفف خودساختهٔ «ماث» را هم دارد که در شعر «خوان هشتم و آدمک» از (م) مهدی، از (ا) اخوان و از (ث) ثالث درست کرده است.
(ادامه…)